روزدوم:
88/6/27
بعد از صرف صبحانه و گشتی در محوطه بیرونی هتل ساعت 10 صبح گشت خودمون در شهر مسکو را آغاز کردیم.
مسکو پایتخت روسیه و یکی از بزرگترین شهرهای دنیا و بزرگترین شهر روسیه است. اولین چیزی که در مسکو توجه منو جلب کرد عریض بودن خیابانها است خیابانهایی که به نظر میاد در هنگام ساخت آنها آینده نگری وجود داشته است و فکر 100 یا 200 سال آینده هم شده بر خلاف خیابانهای شهر ما! ترافیک وجود دارد ولی نه خیلی سنگین.دومین عاملی که خیلی جلب توجه می کند تابلو هایی هست که تماما به زبان روسی می باشد، تابلوهای خیابانها، مغازه ها، تبلیغات همه و همه .به ندرت تابلویی به زبان انگلیسی دیده می شود. معماری شهری کاملا کمونیستی است آپارتمانهای حداکثر 4 یا 5 طبقه با شکل و شمایل یکسان. در روسیه اجازه تخریب ساختمانها داده نمی شود فقط ساختمانها بازسازی می شوند.در هنگام بازسازی هم نمای قبلی ساختمان باید حفظ شود.
راهی میدان سرخ شدیم جایی که همیشه آرزوی دیدنش رو داشتم. واقعا زیبا و بی نظیر بود. red در زبان روسی به معنای زیباست. این میدان به همین دلیل به این نام معروف است میدان سرخ یا میدان زیبا. این میدان با مساحتی در حدود 72500 مترمربع مهمترین و بزرگترین میدان مسکو و روسیه است. همه جا به رنگ سرخ بود.
اولین بنایی که توجه بازدیدکنندگان را به خودش جلب می کند کلیسای سن واسیل یا باسیلی یا واسیلی مقدس است. سن در زبان روسی یعنی مقدس یا همان معنی امام ما رو می ده. اینجا همان جایی بود که من همیشه روسیه را با آن می شناختم و تصویر روسیه در ذهن من همین کلیسا بود . کلیسایی با معماری بی نظیر که در دنیا یکتا می باشد با ترکیبی از رنگ های بی نظیر که در قرن 16 توسط ایوان مخوف یادبود پیروزی بر تاتارها بنا گردیده است. این کلیسا در جنوب میدان قرار دارد.
در ضلع شمالی آن موزه دولتی تاریخ قرار دارد ساختمان آجری قرمز رنگ که فقط نمای بیرونی آن را دیدیم .و در کنار آن دروازه ایی به همان رنگ قرار دارد. که ما از آن دروازه از میدان بیرون رفتیم و نگاهی هم به محوطه پشت میدان انداختیم. که یک مجسمه بود که فکر می کنم مربوط به لنین بود مطمئن نیستم البته و بک مرکز خرید زیر زمینی که طبقه زیرین آن فودکورت بود و ما آنجا ناهار خوردیم.
در سمت شرق فروشگاه بزرگ گوم قرار دارد. فروشگاهی زیبا که جز مکان های تاریخی است و قدمت آن به سال 1890 بر می گردد. گشتی در داخل فروشگاه می زنیم بوتیک های زیبایی داشت اکثر برندهای معروف در آنجا شعبه دارند قیمت ها نجومی است. فقط نگاه می کنیم و عکس میندازیم. سقف فروشگاه توجه منو به خودش جلب می کنه فکر می کنم شیشه ایی است مثل بقیه زیباست. سررشته ایی در معماری و هنر ندارم که به خوام بگم سبکش چیه تنها چیزی که می دونم اینه که زیباست.
و در سمت غرب میدان دیوار کرملین و در کنار آن مقبره لنین قرار دارد. خبری از مقبره های با شکوه و مجللی که من همیشه در مورد بزرگان در ذهنم بود نبود. یک مقبره سنگی کوچک .که البته در ابتدا چوبی بوده و بعد در سال 1929 به این شکل امروزی ساخته شده است. البته این درخواست خود لنین بوده است که مقبره اش بدور از هرگونه تجمل باشد. و می گویند جسد لنین که به صورت مومیایی است و هر چند وقت یکبار جسد را در میارند و شستشو می دهند . چند بار هم برای بازدید عموم به نمایش گذاشته شده است.لنین در سال 1924 از دنیا رفته است.
در کنار کرملین باغ الکساندر قرار دارد از مقبره سرباز گمنام و یادبود سرباز گمنام و مراسم جابجایی سربازان دیدن می کنیم.
بعد از انجام بازرسی بدنی وارد کرملین می شویم.به جاست که از شاهکارهای هموطنان مون بگم . قبل از اینکه به خواهیم به کرملین بریم تور لیدر چند بار اعلام کرد از اووردن شیشه و لوازم تیز همراه خودتون خودداری کنید چون توی کرملیت ازتون میگیرند و اینجوری وفت خودتون و بقیه همراهاتون گرفته می شه،اگر چیزی همراهتونه ببرید بذارید توی اتوبوس. خلاصه در یک صف طویل ایستاده بودیم برای ورود به کرملین در پشت گیت بازرسی و کلی توریست و بازدید کننده هم ایستاده بودند که نوبت به تیم ما رسید که به ناگاه دلم می خواست فقط داد بزنم که من با اینها نیستم. چون از توی کیف یکی از هم توریها که پسری 16 ساله بود به همراه مادر و برادرش به این سفر اومدخ بود یک شیشه absolute در آوردند و گفتند ببرید تحویل بدید قسمت امانت. حالا هم تمام مردم می خندن بهمون. آخه کسی نیست بگه بابا جان اون همه که اون بینوا داد زد و گفت نیارید .بعدش هم که اینجا ایران نیست که مشروبات جایی پیدا نشه از آب ارزون تر و در دسترس تره هر جا بخوای میری می خری می خوری دیگه حمل یه شیشه 4 کلیویی چیه. در ضمن اون دائم الخمرها هم اینجوری با خودشون مشروبات حمل نمی کنن که تو حمل می کنی اونم یه پسر 16 ساله اصلا خوردنش تو این سن جرمه .......... خلاصه شاهکارهایی هستن این هموطنان.
کرملین در کنار رودخانه مسکو بنا شده است و به شکل مثلث می باشد و در حدود 28 هکتار می باشد.دیوار کرملین در حدود 2230 متر با ارتفاع 10 تا 21 متر و قطر 3.5 تا 6.5 متر می باشد.کرملین همچون شهری است که در داخل آن آپارتمانهای مسکونی جهت سکونت سران سیاسی روسیه، کلیسا، سالن های آمفی تاتر و کاخ کنگره و ..... قرار دارد. از 2 کلیسای داخل کرملین ، بزرگترین توپ دنیا(که هیچگاه استفاده نشد)، بزرگترین ناقوس دنبا(که هیچگاه نواخته نشد)، دفتر کار پوتین و مدودووف دیدن کردیم. هوای مسکو بسیار متغیر بود هنوز خیلی سرد نشده بود از صبح با لباسی پاییزه گشت می زدم عصر حدود ساعت 3 که در کرملین بودیم بارون کمی شروع به باریدن کرد که مجبور شدم بارونی بپوشم و بعد از آن سوزی میومد که احساس می کردم استخونهای سرم داره ترک می خوره که البته این سرما خیلی دوام نیاورد و دوباره هوا عادی شد.
از کلیسای جامع روسیه دیدن کردیم به دلیل ازدیاد جمعیت موفق شدیم که داخل بریم.از محوطه پشت کاخ و مجسمه پتر کبیر دیدن کردیم و عکس انداختیم.
در راه برگشت از داخل اتوبوس از ساختمان کا.گ.ب. دیدن کردیم. طبقه 4 آن قبلا دفتر کار پوتین بوده. پوتین قبلا جاسوس بوده و در بخش اروپای شرقی کا.گ.ب. کار می کرده و سالیان سال هم در آلمان بوده. هرچی که بوده بین روسها آدم محبوبی و مردم کشورش دوستش دارند.
بعد از کلی گشت و گذار ساعت 5 به هتل می آییم یه استراحتی می کنیم و دوربین ها رو شارژ می کنیم و تجدید قوا می کنیم تا ساعت 7. دوتایی راهی پارک ودنخا می شیم که در نزدیکی هتل قرار داره پیاده می ریم . هوا کم کم تاریک می شد و آسمون به رنگ ارغوانی در آمده بود. پارک زیبا و قشنگی بود و البته خلوت.
بیشتر عشاق جوانی در پارک بودند که گاه گاه برای فرار از سرما به آغوش هم پناه برده بودند و لب بر لبان هم گذاشته بودند و... کلا اینجور صحنه های عاشقانه به وفور در روسیه دیده می شد. قبلا در ترکیه هم شاهد این صحنه های رومانتیک بودم البته نه به این شدت و حدت اینجا در جای جای شهر دیده می شود بی هیچ ابایی البته جرم که نیست چون عاشقی جرم نیست ما ندید بدید هستیم در شهر و دیار ما عاشقی گناه . نکته جالب توجه برام این بود که این انسان های در ظاهر خشن و خشک چگونه می تونند اینگونه دریای محبت و عشق باشن !!
هر وقت این صحنه ها رو می دیدم دلم برای جوونهای مملکتم می سوخت که چگونه از ابراز کوچکترین احساساتشون هم منع شده اند. پس چگونه اینها می تونن دنیای عشق باشند وقتی همه احساسشون رو در خودشون می کشن؟؟ در اون موقعه کاملا احساس بدبختی می کردم!!
گشتی در پارک می زنیم پارک پر بود از مجسمه های طلایی رنگ مجسمه هایی به شکل زنان و مردانی که دست در دست هم داشتند و خوشه های گندم رو در دست داشتند. در راه برگشت از پارک با هنرمندان خیابانی روبرو بودیم که می خوندند و جوانها در گرد آنها حلقه زده بودند و می رقصیدند و می نوشیدند.
به هتل برگشتیم تا آماده شیم برای گشت شبهای مسکو. ساعت 11 راهی شدیم. از میدان سرخ دیدن کردیم که در شب هم زیبایی هاش کمتر از روز نبود نور پردازی زیبا و خیره کننده. راهی بام مسکو شدیم از بالا دانشگاه دولتی مسکو، ورزشگاه سرپوشیده مسکو، پیست اسکی دیدن کردیم. بام مسکو تقریبا در قرق جوانان بود و مسابقات رالی برگزار می کردند و ماشین ها و موتورهاشون رو به رخ هم می کشیدند. اینجا تنها جایی بود که من در روسیه صدای بلند اتومبیل ها و سرعت بالای آنها رو دیدم.
بعد از پارک پیروزی و فواره های خون دیدن کردیم. شهر در شب هم زیبا بود. نورپردازی زیبا ، خیابانهای خلوت .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر