روز پنجم:
88/6/30
88/6/30
بعد از صرف صبحانه ایی بسیار عالی و خوشمزه که خیلی بهتر از هتل کاسموس بود راهی گشت شهری شدیم.
سن پترزبورگ شهری زیبا و رویایی که دومین شهر بزرگ روسیه نیز می باشد و در شمال غرب این کشور قرار دارد به ونیز شمال و شهر موزه های باز هم معروف است و علت این نامگذاری این است که در جای جای شهر شاهکارهای معماری و مجسمه سازی به چشم می خورد. اینجا پایتخت علمی و فرهنگی روسیه هم محسوب می شود و زادگاه بزرگانی چون پوشکین و چخوف است. این شهر توسط پتر کبیر پایه گذاری شده است و در زمان پتر پایتخت روسیه بوده است. ولی نام این شهر از نام پتر کبیر گرفته نشده است بلکه از نام پتر مقدس یکی از حواریون حضرت مسیح گرفته شده است.و بورگ هم که در زبان روسی به معنای بندر است . این شهر در زمان کمونیسم و اتحاد جماهیر شوروی مدتی لنینگراد نیز نام گرفت به پاس داشت لنین. در زمان قاجار ایرانی ها به این شهر پتل پورت یعنی جای بسیار دور می گفتند.
در این شهر همه چیز بهتر و عالی تراز مسکو بود و بسیار سبک اروپایی تری داشت . چهر ه ها زیباتر بود شهر بسیار قشنگ تر بود و مردم تسلط شون به زبان انگلیسی خیلی بیشتر بود و البته آب و هواش هم بسیار بهتر بود و مثل مسکو آب و هوایی وحشی نداشت و در کل از اون سوزهایی که تا مغز استخوان نفوذ کنه خبری نبود.
اولین جایی که دیدن کردیم کلیسای غازان یا کازان بود. از تاریخچه کلیسا چیزی نمی دانم و فقط همین قدر می دونم که این کلیسا شبیه کلیسای واتیکان رم است.از داخل کلیسا دیدن کردیم کلیسای بسیار زیبایی بود.مراسم مذهبی در حال برگزاری بود.قبلا هم گفتم که روس ها اکثرا ارتدکس هستند و مراسم مذهبی شون رو به صورت ایستاده برگزار می کنند . خانم ها هم روسری بر سر داشتند .مردان اگر کلاه به سر داشتند به نشانه احترام کلاهشون رو در میاوردند.فضای کاملا روحانی بود و بوی خوش عود همه جا رو پر کرده بود و مردم شمع روشن می کردند.
هوای پترزبورگ بسیار چالب و غیر قابل پیش بینی بود هوا آفتاب بود ، یک دفعه ابر می شد و با چشم بر هم زدنی باران شدیدی شروع به گرفتن می کرد و دوباره آفتابی می شد.و این پدیده ممکن بود چندبار در روز تکرار شود.
موقعی که وارد کلیسا می شدیم هوا ابری بود و وقتی خارج شدیم باران شدیدی می بارید. با اتوبوس دور کلیسا گشتیم و راهی میدان اسحاق یا پل آبی شدیم دیگه بارون بند آمده بود و هوا عالی بود.
در میدان اسحاق از نمای بیرونی کلیسا اسحاق دیدن کردیم این کلیسا چهارمین کلیسای بزرگ جهان است و از نام یکی از حواریون حضرت مسیح گرفته شده است و در زمان پتر ساخته شده است.
مجسمه نیکلای اول در دور میدان بود که در پایین آن مجسمه همسر و سه دخترش قرار دارد.
از دیگر مکان هایی که در نزدیکی میدان اسحاق قرار داشت هتل آسترا یا همان هتل اتریش بود که یکی از معروفترین هتل های شهر است و محل پذیرایی از اشخاص معروف و سران دولتی . هفته قبل از ورود ما به روسیه مدونا در این شهر کنسرت داشت که این هتل محل اقامتش بوده.
از مجلس سن پترزبورگ و سفارت آلمان که به آلامان معروف بود نیز دیدن کردیم.
با هنرمندان خیابونی که لباسهای سنتی به تن داشتند عکس انداختیم. این هنرمندان در مکان های تاریخی روسیه زیاد دیده می شدند البته قابل ذکر است که در ازای هر عکسی هم پولی دریافت می کردند.
شهر سن پترزبورگ دارای 42 جزیره است که بر روی رودخانه نوا قرار دارند و این جزیره های از طریق پل بهم مرتبط هستند ، این پل ها در شب از هم باز می شوند و این امکان رو برای کشتی های تجاری فراهم می کنند که از این رودخانه عبور کنند البته فقط از ساعت 1 شب تا 5 صبح .در بقیه ساعات هم کشتی های تفریحی بر روی رودخانه حرکت می کنند.و البته فکر کنم 5 یا 7 تا از این پل ها متحرک هستند. هر کدام از این پل ها اسم های جالبی دارند مثلا یکی پل بوسه است و جایی بوده که مادران با فرزندان سرباز خود خداحافظی می کردند و در حال حاضر واقعا این اسم برازنده این پل است چون محل تجمع عشاق جوان است. از دیگر پل ها پل ایفل است که شبیه به پلی است که در کنار ایفل قرار دارد.
از جزیره خرگوش ها یا زاییچی و جزیره گنجشک ها دیدن کردیم . از این جزیره ها قلعه پتروپاول، نمای بیرونی موزه هرمیتاژ و پل های بر روی رودخانه دیده می شود.
قلعه پتروپاول که در جزیره زاییچی قرار دارد قدیمی ترین بنای معماری شهر محسوب می شود و از نام پتر و پاول از حواریون حضرت مسیح گرفته شده است و زمانی زندانی مخوف بوده است ولی الان به موزه تبدیل شده است.
از مواردی که زیاد در این چند روز دیدیم عروس و دامادهای جوان بودند . در روسیه مراسم عروسی بسیار ساده برگزار می شود .عروس و داماد و همراهانشان که تعداد آنها حدودا 20 نفر است از مکانهای مقدس و تاریخی دیدن می کنند و عکسی می اندازند و بعد ناهار می خورند و زوج جوان را راهی خونه شون می کنند. در مسکو در میدان سرخ و پارک الکساندر و در اینجا در جزیره ها عروس و داماد جوان زیاد دیدیم. البته مراسم عروسی در روسیه به دلیل سرمای هوا فقط در همین چند ماه که هوا خوب است برگزار می شود.
فانوس دریایی که در کنار رودخانه نوا قرار دارد یکی دیگه از جاذبه های شهر است در بالای این فانوس مشعلی وجود دارد که در گذشته آن را روشن می کردند تا در شب کشتی ها بندر را تشخیص دهند. در هر 4 سمت این فانوس 4 مجسمه وجود دارد. روبروی فانوس دریایی و در سمت دیگر خیابان موزه دریایی سن پترزبورگ قرار دارد که از نمای بیرونی آن دیدن کردیم.
کشتی آورورا که اولین ناو جنگی روسیه است و در جنگ روسیه با ژاپن شرکت داشته است و امروزه به موزه تبدیل شده است از دیگر آثاری بود که در کنار رودخانه نوا دیدن کردیم.
از دیگر مکان هایی که دیدن کردیم اولین خونه پترکبیر در پترزبورگ بود.خانه ایی کوچک و زیبا که در ابتدا چوبی بوده است.از داخل خانه دیدن نکردیم. پتر کبیر برای روس ها حکم کوروش کبیر ما را دارد و خدمات زیادی برای روس ها انجام داده است و او که در هلند تحصیل کرده بود و مهندس مکانیک بود اولین کارخانه کشتی سازی رو در روسیه تاسیس کرد، اولین دانشگاه روسیه رو تاسیس کرد همچنین اولین موزه ها رو . خدمات زیادی برای پیوستن روسیه به اروپا انجام داد. او معماران زیادی از اروپا و ایتالیا به سن پترزبورگ آورد و از آنها برای ساختن این شهر کمک گرفت.
در روبروی این خانه فروشگاه صنایع دستی روسیه وجود داشت که از آن دیدن کردیم. در بدو ورود با شراب، ویسکی، قهوه و چای و نان های مخصوص از بازدیدکنندگان پذیرایی می کردند بماند که مردان هموطن ما بیشتر از یک بار از خودشون با مشروبات الکلی پذیرایی کردند!! یکی از سوغات اصلی روسیه عروسک های چوبی متداخل به نام ماتروشکاست که به معنی دختر خوش سیما یا مادر مهربان است که سمبل زاد و ولد است .تعداد قطعات آنها از 3 تکه به بالاست و گاهی 24 تکه هم هستند. قیمت بعضی از این عروسک ها که کار دست است بسیار بالا است . ارزون ترین آنها از 15000 است و قیمت های میلیونی هم دارند. از دیگر سوغات روسیه پوست است:کلاه، پالتو، شال گردن ... . کهربا هم سوغات دیگر روس هاست که زیور آلات آن وجود داشت و بسیار هم گران بود. من و دوست عزیز چند تا عروسک خریدیم به عنوان سوغاتی که در روز آخر سفر متاسفانه متوجه شدیم که جا گذاشتیم در موزه جنگ!
در راه بازگشت به هتل از خیابان نفسکی که از زیباترین خیابانهای شهر است دیدن کردیم. ساختمانهای قدیمی ، مغازها و کافه و رستورانهای زیبایی در این خیابان دیده می شد. و بهترین مکان برای یک پیاده روی عصرانه.
در نزدیکی هتل پیتزا هات پیدا کردیم و یک ناهار عالی خوردیم این اولین پیتزای خوشمزه ایی بود که توی روسیه خوردیم.قیمت غذا ها با ایران قابل مقایسه نیست و بسیار بسیار گرون تر بود اینجا برای سس کچاپ هم پول می گیرن.
در راه برگشت به هتل فرصت رو غنیمت دیدیم و سری به موزه جنگ زدیم که دقیقا در داخل میدان روبروی هتل قرار داشت. موزه بسیار زیبایی بود. روس ها برای جنگ و شهداشون ارزش بسیار زیادی قائل هستند و در زمان جنگ جهانی سختی های بسیار زیادی کشیدند و حدود 26 میلیون کشته دادند.در موزه جنگ فیلم 20 دقیقه ایی از دوران جنگ به نمایش گذاشتند.
استراحت کوتاهی کردیم و ساعت 6 پیاده راهی قدم زدن در شهر شدیم، هوا عالی بود باران باریده بود و همه جا خیس بود و نسیم خنکی می وزید. آسمان سرخ رنگ بود و بسیار زیبا. به یک پارک رسیدیم که مجسمه ایی از لنین داخل پارک بود و پر بود از عشاق .در کنار هر درختی ، روی هر صندلی ، ایستگاه اتوبوس خلاصه در هر جای قابل تصور و غیرقابل تصوری صحنه های رمانتیک دیده می شد. اصلا هوای پترزبورگ می طلبید که آدم عاشق باشه.
خلاصه گشتی در پارک زدیم و از هوای عالی و محیط زیبا لذت بردیم و بعد راهی شدیم به یک کافه رسیدیم از همون کافه های کنار خیابونی که من بسیار بسیار دوست دارم 2 تا چای گرم و کیک سفارش دادیم و بیرون کافه نشستیم و پتو بدور خودمون پیچیدیم و حضی بردیم. البته اول فروشنده اصرار داشت که داخل مغازه بشینیم و می گفت بیرون سرده شدید هم اصرار می کرد ولی راضیش کردیم و گفتیم که سردمون نمی شه و آمدیم بیرون نشستیم.
حدود یک ساعتی با دوست عزیز در مورد مسائل اجتماعی بحث کردیم و بعد راهی هتل شدیم کلی پیاده راه رفته بودیم حدودن 3 ساعتی می شد در راه برگشت به هتل چشممون به مک دونالد خورد و یک شام مفصل و خوشمزه خوردیم .
سن پترزبورگ شهری زیبا و رویایی که دومین شهر بزرگ روسیه نیز می باشد و در شمال غرب این کشور قرار دارد به ونیز شمال و شهر موزه های باز هم معروف است و علت این نامگذاری این است که در جای جای شهر شاهکارهای معماری و مجسمه سازی به چشم می خورد. اینجا پایتخت علمی و فرهنگی روسیه هم محسوب می شود و زادگاه بزرگانی چون پوشکین و چخوف است. این شهر توسط پتر کبیر پایه گذاری شده است و در زمان پتر پایتخت روسیه بوده است. ولی نام این شهر از نام پتر کبیر گرفته نشده است بلکه از نام پتر مقدس یکی از حواریون حضرت مسیح گرفته شده است.و بورگ هم که در زبان روسی به معنای بندر است . این شهر در زمان کمونیسم و اتحاد جماهیر شوروی مدتی لنینگراد نیز نام گرفت به پاس داشت لنین. در زمان قاجار ایرانی ها به این شهر پتل پورت یعنی جای بسیار دور می گفتند.
در این شهر همه چیز بهتر و عالی تراز مسکو بود و بسیار سبک اروپایی تری داشت . چهر ه ها زیباتر بود شهر بسیار قشنگ تر بود و مردم تسلط شون به زبان انگلیسی خیلی بیشتر بود و البته آب و هواش هم بسیار بهتر بود و مثل مسکو آب و هوایی وحشی نداشت و در کل از اون سوزهایی که تا مغز استخوان نفوذ کنه خبری نبود.
اولین جایی که دیدن کردیم کلیسای غازان یا کازان بود. از تاریخچه کلیسا چیزی نمی دانم و فقط همین قدر می دونم که این کلیسا شبیه کلیسای واتیکان رم است.از داخل کلیسا دیدن کردیم کلیسای بسیار زیبایی بود.مراسم مذهبی در حال برگزاری بود.قبلا هم گفتم که روس ها اکثرا ارتدکس هستند و مراسم مذهبی شون رو به صورت ایستاده برگزار می کنند . خانم ها هم روسری بر سر داشتند .مردان اگر کلاه به سر داشتند به نشانه احترام کلاهشون رو در میاوردند.فضای کاملا روحانی بود و بوی خوش عود همه جا رو پر کرده بود و مردم شمع روشن می کردند.
هوای پترزبورگ بسیار چالب و غیر قابل پیش بینی بود هوا آفتاب بود ، یک دفعه ابر می شد و با چشم بر هم زدنی باران شدیدی شروع به گرفتن می کرد و دوباره آفتابی می شد.و این پدیده ممکن بود چندبار در روز تکرار شود.
موقعی که وارد کلیسا می شدیم هوا ابری بود و وقتی خارج شدیم باران شدیدی می بارید. با اتوبوس دور کلیسا گشتیم و راهی میدان اسحاق یا پل آبی شدیم دیگه بارون بند آمده بود و هوا عالی بود.
در میدان اسحاق از نمای بیرونی کلیسا اسحاق دیدن کردیم این کلیسا چهارمین کلیسای بزرگ جهان است و از نام یکی از حواریون حضرت مسیح گرفته شده است و در زمان پتر ساخته شده است.
مجسمه نیکلای اول در دور میدان بود که در پایین آن مجسمه همسر و سه دخترش قرار دارد.
از دیگر مکان هایی که در نزدیکی میدان اسحاق قرار داشت هتل آسترا یا همان هتل اتریش بود که یکی از معروفترین هتل های شهر است و محل پذیرایی از اشخاص معروف و سران دولتی . هفته قبل از ورود ما به روسیه مدونا در این شهر کنسرت داشت که این هتل محل اقامتش بوده.
از مجلس سن پترزبورگ و سفارت آلمان که به آلامان معروف بود نیز دیدن کردیم.
با هنرمندان خیابونی که لباسهای سنتی به تن داشتند عکس انداختیم. این هنرمندان در مکان های تاریخی روسیه زیاد دیده می شدند البته قابل ذکر است که در ازای هر عکسی هم پولی دریافت می کردند.
شهر سن پترزبورگ دارای 42 جزیره است که بر روی رودخانه نوا قرار دارند و این جزیره های از طریق پل بهم مرتبط هستند ، این پل ها در شب از هم باز می شوند و این امکان رو برای کشتی های تجاری فراهم می کنند که از این رودخانه عبور کنند البته فقط از ساعت 1 شب تا 5 صبح .در بقیه ساعات هم کشتی های تفریحی بر روی رودخانه حرکت می کنند.و البته فکر کنم 5 یا 7 تا از این پل ها متحرک هستند. هر کدام از این پل ها اسم های جالبی دارند مثلا یکی پل بوسه است و جایی بوده که مادران با فرزندان سرباز خود خداحافظی می کردند و در حال حاضر واقعا این اسم برازنده این پل است چون محل تجمع عشاق جوان است. از دیگر پل ها پل ایفل است که شبیه به پلی است که در کنار ایفل قرار دارد.
از جزیره خرگوش ها یا زاییچی و جزیره گنجشک ها دیدن کردیم . از این جزیره ها قلعه پتروپاول، نمای بیرونی موزه هرمیتاژ و پل های بر روی رودخانه دیده می شود.
قلعه پتروپاول که در جزیره زاییچی قرار دارد قدیمی ترین بنای معماری شهر محسوب می شود و از نام پتر و پاول از حواریون حضرت مسیح گرفته شده است و زمانی زندانی مخوف بوده است ولی الان به موزه تبدیل شده است.
از مواردی که زیاد در این چند روز دیدیم عروس و دامادهای جوان بودند . در روسیه مراسم عروسی بسیار ساده برگزار می شود .عروس و داماد و همراهانشان که تعداد آنها حدودا 20 نفر است از مکانهای مقدس و تاریخی دیدن می کنند و عکسی می اندازند و بعد ناهار می خورند و زوج جوان را راهی خونه شون می کنند. در مسکو در میدان سرخ و پارک الکساندر و در اینجا در جزیره ها عروس و داماد جوان زیاد دیدیم. البته مراسم عروسی در روسیه به دلیل سرمای هوا فقط در همین چند ماه که هوا خوب است برگزار می شود.
فانوس دریایی که در کنار رودخانه نوا قرار دارد یکی دیگه از جاذبه های شهر است در بالای این فانوس مشعلی وجود دارد که در گذشته آن را روشن می کردند تا در شب کشتی ها بندر را تشخیص دهند. در هر 4 سمت این فانوس 4 مجسمه وجود دارد. روبروی فانوس دریایی و در سمت دیگر خیابان موزه دریایی سن پترزبورگ قرار دارد که از نمای بیرونی آن دیدن کردیم.
کشتی آورورا که اولین ناو جنگی روسیه است و در جنگ روسیه با ژاپن شرکت داشته است و امروزه به موزه تبدیل شده است از دیگر آثاری بود که در کنار رودخانه نوا دیدن کردیم.
از دیگر مکان هایی که دیدن کردیم اولین خونه پترکبیر در پترزبورگ بود.خانه ایی کوچک و زیبا که در ابتدا چوبی بوده است.از داخل خانه دیدن نکردیم. پتر کبیر برای روس ها حکم کوروش کبیر ما را دارد و خدمات زیادی برای روس ها انجام داده است و او که در هلند تحصیل کرده بود و مهندس مکانیک بود اولین کارخانه کشتی سازی رو در روسیه تاسیس کرد، اولین دانشگاه روسیه رو تاسیس کرد همچنین اولین موزه ها رو . خدمات زیادی برای پیوستن روسیه به اروپا انجام داد. او معماران زیادی از اروپا و ایتالیا به سن پترزبورگ آورد و از آنها برای ساختن این شهر کمک گرفت.
در روبروی این خانه فروشگاه صنایع دستی روسیه وجود داشت که از آن دیدن کردیم. در بدو ورود با شراب، ویسکی، قهوه و چای و نان های مخصوص از بازدیدکنندگان پذیرایی می کردند بماند که مردان هموطن ما بیشتر از یک بار از خودشون با مشروبات الکلی پذیرایی کردند!! یکی از سوغات اصلی روسیه عروسک های چوبی متداخل به نام ماتروشکاست که به معنی دختر خوش سیما یا مادر مهربان است که سمبل زاد و ولد است .تعداد قطعات آنها از 3 تکه به بالاست و گاهی 24 تکه هم هستند. قیمت بعضی از این عروسک ها که کار دست است بسیار بالا است . ارزون ترین آنها از 15000 است و قیمت های میلیونی هم دارند. از دیگر سوغات روسیه پوست است:کلاه، پالتو، شال گردن ... . کهربا هم سوغات دیگر روس هاست که زیور آلات آن وجود داشت و بسیار هم گران بود. من و دوست عزیز چند تا عروسک خریدیم به عنوان سوغاتی که در روز آخر سفر متاسفانه متوجه شدیم که جا گذاشتیم در موزه جنگ!
در راه بازگشت به هتل از خیابان نفسکی که از زیباترین خیابانهای شهر است دیدن کردیم. ساختمانهای قدیمی ، مغازها و کافه و رستورانهای زیبایی در این خیابان دیده می شد. و بهترین مکان برای یک پیاده روی عصرانه.
در نزدیکی هتل پیتزا هات پیدا کردیم و یک ناهار عالی خوردیم این اولین پیتزای خوشمزه ایی بود که توی روسیه خوردیم.قیمت غذا ها با ایران قابل مقایسه نیست و بسیار بسیار گرون تر بود اینجا برای سس کچاپ هم پول می گیرن.
در راه برگشت به هتل فرصت رو غنیمت دیدیم و سری به موزه جنگ زدیم که دقیقا در داخل میدان روبروی هتل قرار داشت. موزه بسیار زیبایی بود. روس ها برای جنگ و شهداشون ارزش بسیار زیادی قائل هستند و در زمان جنگ جهانی سختی های بسیار زیادی کشیدند و حدود 26 میلیون کشته دادند.در موزه جنگ فیلم 20 دقیقه ایی از دوران جنگ به نمایش گذاشتند.
استراحت کوتاهی کردیم و ساعت 6 پیاده راهی قدم زدن در شهر شدیم، هوا عالی بود باران باریده بود و همه جا خیس بود و نسیم خنکی می وزید. آسمان سرخ رنگ بود و بسیار زیبا. به یک پارک رسیدیم که مجسمه ایی از لنین داخل پارک بود و پر بود از عشاق .در کنار هر درختی ، روی هر صندلی ، ایستگاه اتوبوس خلاصه در هر جای قابل تصور و غیرقابل تصوری صحنه های رمانتیک دیده می شد. اصلا هوای پترزبورگ می طلبید که آدم عاشق باشه.
خلاصه گشتی در پارک زدیم و از هوای عالی و محیط زیبا لذت بردیم و بعد راهی شدیم به یک کافه رسیدیم از همون کافه های کنار خیابونی که من بسیار بسیار دوست دارم 2 تا چای گرم و کیک سفارش دادیم و بیرون کافه نشستیم و پتو بدور خودمون پیچیدیم و حضی بردیم. البته اول فروشنده اصرار داشت که داخل مغازه بشینیم و می گفت بیرون سرده شدید هم اصرار می کرد ولی راضیش کردیم و گفتیم که سردمون نمی شه و آمدیم بیرون نشستیم.
حدود یک ساعتی با دوست عزیز در مورد مسائل اجتماعی بحث کردیم و بعد راهی هتل شدیم کلی پیاده راه رفته بودیم حدودن 3 ساعتی می شد در راه برگشت به هتل چشممون به مک دونالد خورد و یک شام مفصل و خوشمزه خوردیم .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر